گفتوگو | پای خاطرات و سخنان آیت الله حسینی بوشهری
اشاره: انقلاب اسلامی مدیون علمای بزرگواری است که در شکلگیری این انقلاب نقش وسیعی داشتند؛ این علما که در زمان انقلاب بیش از نقش یک طلبه انقلابی را بر عهده نداشتند سعی کردند تا حکومت شاهنشاهی را ساقط و مسیر را به سمت و سوی اجرای احکام اسلام پیش برند.
خاطرات شیرین و شنیدنی طلاب آن روز که از بزرگان حوزه علمیه امروز هستند میتواند چراغ راهی برای طلاب و روحانیان عصر حاضر باشد و انگیزه و تلاش ایشان را در انقلابیگری و اصلاح امور نظام بیشتر کند.
خبرگزاری رسا سعی کرده است در مصاحبهای اختصاصی و تفصیلی با آیتالله حسینی بوشهری، امام جمعه موقت قم و عضو شورای عالی حوزه در حد توان زندگینامه و خاطرات این عالم حوزوی را ثبت کند.
رسا ـ برای آشنایی بیشتر مخاطبان، علاوه بر معرفی خود، درباره تحصیلات و فعالیتهای حوزوی و استادهایی که در خدمتشان بودید بفرمایید.
سید هاشم حسینی معروف به حسینی بوشهری هستم؛ در سال 1347 به حوزه علمیه بوشهر و در سال 1349 به حوزه علمیه قم وارد شدم؛ دو سال که از ورودم به حوزه گذشت، تدریس را شروع کردم و این تدریس حدود چهل و چند سال است که ادامه دارد.
بعضی از سالها اداره مدارسی از حوزه علمیه را عهدهدار بودم؛ اداره طلاب غیر ایرانی را نیز در کارنامه دارم که در شورای سرپرستی طلاب غیر ایرانی فعالیت میکردم؛ غیر از نمایندگی مردم استان بوشهر در مجلس خبرگان رهبری، مسئولیتهای طلبگی و حوزوی زیادی بر عهده داشتهام؛ عضویت بنده در جامعه مدرسین یا شورای عالی حوزه مسئولیتهایی حوزوی است؛ البته امامت جمعه از شئون روحانیت و هم یک مسئولیت سیاسی عبادی است.
در طول چند دهه حضورم در حوزه تدریسهایی داشتم، طلاب ایرانی و غیر ایرانی زیادی شاگردان بنده بودهاند و الان در سفر به بعضی کشورها میبینم تعداد زیادی از شاگردانم امام جماعت و جمعه هستند و مسئولیتهای مختلفی در کشورهای مختلف دارند.
هرچند شاید میتوانستم موفقتر از این باشم اما همین مقدار که توانستهام در خدمت حوزه و مردم باشم از خداوند متعال شاکر هستم.
رسا ـ در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در کدام شهر بودید و چه فعالیتی در این زمینه داشتید؟
موقعی که حضرت امام نجف بودند، من طلبه مدرسه علمیه امام صادق (ع) بوشهر بودم؛ اطلاعیههای امام آنجا به دست ما میرسید؛ مدرسه ما پاتوقی برای انقلابیان بود و اطلاعیههای امام به این مدرسه میآمد؛ اینها روزهای جمعه دعای ندبه میخواندند و معمولاً مباحث سیاسی بویژه درباره حضرت امام تبادل نظر میشد.
چند بار ساواک بوشهر ما را به دلیل پخش اطلاعیه احضار کرد، و حتی یک بار از ما خواست که تعهد بدهیم. یادم هست که زیر بار تعهد ساواک نرفتم، گفتم که هر موقع از من اطلاعیه گرفتید آن موقع محکوم هستم؛ اما تعهد بیخود و بیجهت وجهی ندارد.
ساواک در قم هم من را احضار کرد؛ ساعتها قدیم و جدید شده بود؛ به بنده گفته بودند که ساعت دوازده به اداره ساواک بیا؛ دوازده ما یک آنها بود؛ آن موقع ساعت حوزه بر اساس ساعتی که آنها داشتند تغییر نمیکرد؛ من طبق ساعت حوزه رفتم؛ بازجو گفت الان که ساعت یک است؛ ساعت بزرگی داشتم نشان دادم و گفتم که الان ساعت دوازده است؛ گفت شما در این کشور زندگی نمیکنید؟ گفتم چرا، ولی در حوزه درسهایمان به ساعت قدیم است و آن را تغییر نمیدهیم؛ خلاصه کمی بد اخلاقی و ناراحتی کردند و بعد به من گفتند که در این حوزه چکار میکنی؟ گفتم منطق تدریس میکنم (آن موقع منطق مظفر تدریس میکردم).
خیلی بد و بیراه به علما گفت، که چکار میکنند که تو با این سن و سالت منطق تدریس میکنی؟ (بیست و چند سال داشتم)؛ خدا لطف کرد که جملهای در پاسخ به برخورد تند او گفتم که، من تصور کردم چون شهروند این کشور هستم و در این سن و سال منطق تدریس میکنم شما برای تشویق مرا دعوت کردهاید؛ هیچ تصور نمیکردم که مورد توبیخ و سرزنش قرار گیرم؛ این جمله من باعث شد که سکوت کند و تا آخر حرف نزد. فقط به من گفت که هر موقع تو را خواستیم سر ساعت بیا.
یکی از فعالیتهای بنده انتقال اطلاعیههای امام از قم به استان بوشهر بود؛ من چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای سر و سامان دادن به قضایای انقلاب در بخش خودمان به بوشهر رفتم.
الحمد لله دوازده بهمن شد و امام به سلامتی برگشت؛ مردم هم دور ما جمع شدند و کمیتههای انقلاب را تشکیل دادیم و من هفت ماه آنجا ماندم و به این کمیتهها و امثال آنها سر و سامان دادم؛ پس از آن برای اینکه از درس و بحث عقب نیافتم به قم برگشتم و مسیر دروس حوزوی را ادامه دادم.
رسا ـ چطور با امام و مسیری که امام دنبال میکردند آشنا شدید؟
سرآغاز آشنایی ما با امام همان مدرسه علمیه بوشهر بود؛ هرچند پرداختن به این موضوع خطرناک بود اما از قبل اسم امام را شنیده بودیم، در مدرسه علمیه ما افراد انقلابی بودند و تعدادی از آنها به زندان رفته بودند، با همنشینی با چنین افرادی فضا به صورت کامل برایم روشن شد.
پس از اینکه امام به ترکیه و بعد نجف تبعید شد با اطلاعیههای امام آشنا شدیم و نگاه امام را شناختیم؛ بعد هم که به مدرسه حجتیه در چهار راه بیمارستان قم آمدیم، یکی از انقلابیانی که در نجف در کنار امام (ره) بود، در این مدرسه حضور داشت؛ او کتاب جهاد اکبر امام را که به صورت رسمی چاپ نشده بود را در اختیار ما قرار داد، و هر کس پس از مطالعه آن را دست به دست میکرد.
چند نوبت ساواکیها به مدرسه حجتیه یورش آوردند و ما را به ساواک و گاهی به شهربانی که در خیابان باجک بود بردند که الحمدلله حادثه تلخی رخ نداد. البته ساواک به مسائل روحانیت و حوزویان خیلی حساس بود.
در همان روزها بود که یکی از مدیران حوزه از بنده دعوت کرد که اداره مدرسه رسالت را بر عهده بگیرم؛ ما هم که طلبهها را در ایام تابستان به دماوند میفرستادیم تا در درس شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر، مفتح شرکت کنند و خود برای راهاندازی کارهای دیگر طلاب در مدرسه میماندیم؛ برای این موضوع هم ساواک من را احضار کرد و پرسیدند که این طلبهها را کجا فرستادید؟ گفتم به درس اساتید حوزه در دماوند رفتهاند.
رسا ـ خاطرهای از روبرو شدن با امام خمینی(ره) دارید؟
سوغات شهر بوشهر عبای شتری است که در برگشت از بوشهر برای امام خمینی (ره) آوردم؛ از آقای توسلی که همراه امام بودند وقت گرفتم و به محل اقامت امام یعنی منزل آیتالله یزدی رفتیم؛ یک بعد از ظهر بود که این عبا را در بستهای منظم خدمت امام تقدیم کردم؛ امام در قسمت بیرونی نشسته بودند، شاید یک نفر هم همراه من بود.
بعد از سلام و احوالپرسی عبا را جلوی حضرت امام گذاشتم و عرض کردم که این سوغات بوشهر است و برای شما آوردهام؛ شش ماه قبل از پیروزی انقلاب آنجا بودم، هم خواستم که شما را ببینم و هم خواستم که این عبا را برای شما بیاورم. امام فرمودند خدمت خودتان باشد، گفتم این همه راه برای شما سوغات آوردهام، حالا خدمت خودم باشد؟ امام خیلی عنایت داشت، این عبا را برداشت به اندرون برد و برگشت کنار من نشست.
رسا ـ در ایام پیروزی انقلاب کدام خاطره برای شما ماندگار شد؟
روز بازگشت امام؛ یک امامزاده اطراف بوشهر داریم که از اجداد ما است؛ روز دوازده بهمن با دوستانم که بعضی با خود سلاح حمل میکردند به زیارت امامزاده رفته بودیم؛ من هم یک رادیو با خودم برده بودم که اخبار را پیگیری کنم؛ موج رادیو هم برای کشور دیگری بود؛ گوینده گفت هماکنون روحالله موسوی وارد خاک ایران شد؛ دوستانم تفنگ به دست دور و بر من شلیک هوایی میکردند؛ آن لحظه در خاطر من بسیار شیرین و گوارا بود. نوید انقلاب برای من روشن شد.
رسا ـ در شبکههای مجازی بعضی به دنبال زیبا نشان دادن دوران شاهنشاهی هستند؛ این کار با چه هدفی انجام میشود و پاسخشان چیست؟
خدماتی که بعد از انقلاب به مردم انجام شده است در جهت محرومیتزدایی قابل قیاس با دوران شاهنشاهی نیست؛ خدماتی که انقلاب برای مردم انجام داده، امکاناتی که برای مردم فراهم کرده است، توسعه راهها، حمل و نقل و مسائل مختلفی که به برکت انقلاب انجام شده است با پیش از آن قابل قیاس نیست.
ما فراموش نکردهایم شما هم اگر از کسانی که کمی سن و سالشان از شما بیشتر است سئوال کنید میگویند، همین امکانات معمول که در اختیار عموم است وجود نداشت؛ گاهی اوقات چند ماهی یک بار میتوانستند غذای مناسب تهیه کنند؛ امکانات و وسیله نقلیه مناسب نبود، برق و آب نبود، بهداشت نبود، شرایط مردم خیلی سخت بود و آنها که در روستاها زندگی میکردند از کمترین امکانات برخوردار نبودند؛ ندانستن قدر برکات انقلاب و خیراتی که از آن نصیب ما شده است ناسپاسی است.
البته انقلاب ما یک انقلاب استکبارستیز بوده است؛ انقلابی که در مقابل ظلم طاغوت قیام کرده است؛ فلسفه این انقلاب رویارویی با ستمگران و ظالمان بوده است؛ دشمنان این نظام از پیش از تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی نمیخواستند که این انقلاب پیروز شود، از روزی هم که این انقلاب پیروز شده است، تحریمها، کودتاها و برنامههایشان را علیه این مردم شروع کردهاند و باید واقعاً به این ملت آفرین گفت که در تمام صحنهها ماندهاند.
جای تردید نیست که هر مبارزهای مشقت، خستگی، نگرانی و ناراحتی دارد؛ اما آن چیزی که در ذائقه ملت ما و آنها که درست به قضایا نگاه میکنند شیرین است، استقلال این کشور، آزادی واقعی و نبودن زیر یوق بیگانگان است.
قبل از انقلاب انتخاباتی که برگزار میشد صوری بود، اما اکنون فضا و شرایط تغییر کرده است، امروز خود ملت ایران نمایندگان خود را انتخاب میکنند؛ ایستادگی در مقابل ظلم و استکبار سختی دارد، ولی در کنار این سختیها شیرینیهایی وجود دارد که این حلاوت آنها همه این سختیها را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
مردم باید توجه و دقت داشته باشند، ممکن است ما در تنگناهایی قرار بگیریم، ممکن است تحریمهایی که دشمن انجام میدهد برای ملت ما مشکلاتی ایجاد کند، اما موقعی که اراده ملت ما بر آزادی و استقلال تعلق گرفته است، باید پای این سختیهای ظاهری بایستد.
البته همه چیز هم به گردن دشمن نیست؛ تدبیرهایی هم باید در کشور انجام گیرد که این بار سنگین گرانی، مشکلاتی که متوجه مردم است و مانند اینها با تدبیر خود مسئولان و همراهی مردم برطرف شود؛ ما مطمئن هستیم که آینده خوبی در پیش داریم؛ ملت ما به جایی میرسند که دشمن از مقابله و مواجهه با ایشان، پشیمان خواهد شد.
رسا ـ مهمترین آسیبها و چالشهایی که بر سر راه نظام ما است و راه مقابله با آن آسیبها را بفرمایید.
یکی از مشکلات متوجه انقلاب ما این است که ساز و کارهای لازم یک انقلاب برای رویارویی با استکبار را آماده، تمهید و طراحی نکردهایم؛ گاهی دچار روزمرگی شدهایم و گاهی دشمن را کوچک تلقی کردهایم؛ البته دوران دفاع مقدس ملت ما نشان دادند که بر خلاف جنگهای گذشته، به دشمن اجازه نمیدهند یک وجب از خاک ایران را تصاحب کند.
باید برای در صحنه ماندن این ملت پاک، نجیب و همراه، متناسب با اهدافی که برای این انقلاب ترسیم کردهایم برنامهریزی کنیم؛ اهداف انقلاب خیلی متعالی بوده است، ما دشمنان اصلی را نشانه گرفتهایم اما کارها را در حدی که مورد نظر امام بود و امروز مورد نظر مقام معظم رهبری است برنامهریزی نکردهایم.
رسا ـ فرق بین انقلابیان زمان پیروزی انقلاب و امروز چیست؟
مقداری شرایط تفاوت کرده است، وگرنه خیلی از کسانی که در میدان انقلاب بودند، امروز هم واقعاً انقلابی هستند و کسانی که به تعبیر مقام معظم رهبری آن روز انقلاب را ندیدهاند و از نسل جوان ما هستند، امروز درخشندهتر از کسانی هستند که با انقلاب و در زمان پیرزوی آن بودهاند. به تعبیر مقام معظم رهبری «اگر ریزش داریم، رویشهای فراوانی هم داشتهایم». این تغییر شاید به دلیل متفاوت بودن شرایط است.
البته برخی از مردم هم انتظار دارند که با ادبیات و لحن شدیدتری برخورد شود، شاید ملاحظه اقتضائات میشود، وگرنه آنها که در میدان انقلاب هستند جدی هستند؛ البته این را نمیتوان انکار کرد که عدهای که آن روز پرشور و در شرایط خاصی بودند و دست به اقداماتی میزدند، لانه جاسوسی آمریکا را اشغال میکردند، امروز ابراز پشیمانی میکنند قطعاً قابل انکار نیست، ولی تعداد جایگزینان آنها در در نسل جوان و انقلابی و فدایی انقلاب ما کم نیست.
رسا ـ در چهل سالگی انقلاب هستیم، بعضی از دلسوزان حوزه، بزرگان و علما، این دغدغه را دارند که در این مدت حوزه خود و دستاوردهایش را درست معرفی نکرده است، آیا شما به عنوان دبیر شورای عالی حوزه این مسأله را قبول دارید؟ طرح و برنامههایتان برای این معرفی چیست؟
بله قبول دارم؛ حوزه بعد از انقلاب کارهای فراوانی انجام داده است؛ هرچند این کارها بینقص نبوده است؛ اما در حد آنچه که در توان و مقدورات ما بوده و شرایط اقتضا میکرده، اقدامات خوبی انجام شده است؛ یکی از مسائل مهم این است که حوزه در کنار نظام بوده است.
شهدایی که روحانیت تقدیم انقلاب کرده است، در مقایسه با سایر اصناف قابل قیاس نیست، این پیداست که روحانیت تنها اهل شعار نبوده است؛ در میدان عمل آن موقع که احساس میکرده خطری متوجه انقلاب است، جان خود را تقدیم این انقلاب کرده است، این هنر روحانیت بوده که هم حرف زده و هم عمل کرده است.
نکته دیگر اینکه فاصله بین آنچه انجام دادهایم و آنچه مردم میشناسند خیلی زیاد است؛ دستگاه تبلیغاتی و اطلاع رسانی ما در حوزه ضعیف بوده است البته هنوز هم ضعیف است؛ برای این چهلمین سال انقلاب حرکتهایی شروع شده است؛ اقداماتی شروع شده است و همه دستگاهها فعال شدهاند که فعالیتهای خود را مطرح کنند.
امروز رشتههای تخصصی حوزه بسیار است؛ پیش از انقلاب این همه رشته تخصصی و افراد صاحب قلم و این همه اساتید عالی حوزوی در حوزه وجود نداشته است؛ علاوه بر اینها حوزه در پرداختن به مسائل نوپدید فعال است.
من معترف هستم و حرف درستی است که پا به پای نیازها پیش نرفتهایم، اما دست روی دست هم نگذاشتهایم و بیخیال از کنار قضایا عبور نکردهایم؛ حوزه به حسب مقدورات و توان خود اقدامات خوبی انجام داده است ولی همین مقدار هم که انجام داده است اطلاعرسانی نشده است.
رسا ـ فاصله بین قوای سه گانه و اندیشمندان ما زیاد است، اگر آمریکا میخواهد ایران را تحریم کند اتاقی با چند ده نفر کارشناس تشکیل میدهد، تمام مسائل اقتصادی ایران را میسنجند و از نقطه ضعفها استفاده میکند تا ایران را به زانو در آورد؛ اما در مقابل آن نمودی از به کارگیری اندیشمندان از سوی مسئولان نیست.
نمیتوان گفت که به کلی وجود ندارد، شاید برجسته نیست؛ گاهی ممکن است که اطلاع نداشته باشیم، اما چیزی که مسلم است، ما آن ساز و کاری که دیگران برای کارهایشان دارند را نداریم؛ البته کمابیش از وجود افراد خوش فکر، صاحبنظر در کشور استفاده میشود، اما آنها کارهایشان را خیلی بیشتر از این برای ایجاد رعب و ترس بین کشورها بزرگنمایی میکنند و مسائل خود را خیلی جدیتر مطرح میکنند.
انتظار شما درست است؛ همه قوای ما یعنی قوای مجریه، مقننه و قضائیه باید اتاقهای فکر برجسته و دارای نمودی داشته باشند و نتایج فعالیتهای آنها را مطرح کنند؛ اینها به عنوان عقبه فکری دستگاههای اجرایی ما باشند که هم برای خود دستگاهها مهم است و هم دشمن احساس کند که با یک پشتوانهای دارای برنامهریزی و سازمان روبرو است.
رسا ـ سخن حضرت عالی با نسل جوان؟
یکی از عوامل جدی غیر از نقش امام، روحانیت، مراکز دانشگاهی و مردم برای این انقلاب، برای پیروزی انقلاب ما، نسل جوان بودند، امروز هم برای ادامه این راه باید نسل جوان در صحنه بمانند تا این انقلاب به اهداف نهایی خود برسد، یعنی جوانان بدانند سرمایههای بالفعل و بالقوه این کشور هستند، نه تنها در ایران بلکه در همه جا؛ ویژگی جوان این است که هم آیندهنگر و هم بلند پرواز و هم آرمانگرا است.
رسا ـ اگر نکته دیگری هست بفرمایید.
از اینکه شما زحمت کشیدید و تشریف آوردید سپاسگزاریم؛ در مقابل عظمت انقلاب، شهدا، حضرت امام و سعه صدر مقام معظم رهبری، اخلاص مردم و پای کار بودن ایشان احساس شرمندگی میکنم./836/گ402/س